پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»؛ صبح اوانسخان آمد. منظور اصلی او این بود که من با نصرتالدوله [وزیر خارجه] در باب حقوق عقبافتاده و همچنین در باب تکلیف خودش حرف بزنم. به او وعده دادم و قدری به کتابهای خودم ور رفتم. بعد برای ناهار رفتم منزل مادام رو و بعد از آن به هوتل موریس. عصر وحیدالملک آنجا آمد. مسیو رنار و لقمانالدوله و حکیمالدوله آمدند. معلوم شد امشب آنها را در لژ پذیرایی میکنند و توقع دارند من حاضر شوم.
با وحیدالملک رفتیم شام خوردیم. بعد به شرق اعظم [گراند اوریان فرانسه یا شرق اعظم یکی از مهمترین و بزرگترین لژهای فراماسونری اروپا] رفتم. خیلی دیر شروع کردند و به ترتیبات معموله اقدام کردند. جوابهای حضرات چندان عالی نبود. مخصوصا در فرانسه بیان کردن مطالب خیلی عاجزند. در هر صورت با اغماضی که در این موارد هست آنها را پذیرفتنی دانسته قبول کردند. مسیو رنار در خوشآمد آنها قدری بیان کرد و از مغبون شدن فرانسه و مظلوم شدن ملل در دست انگلیس حرف زد. من در باب اهمیت مقام علمی و تربیتی فرانسه در ایران حرف زدم. آنجا هم از فرانسه حرف زدن من خیلی تعریف میکردند.
امروز کارتپستال برای میرزا ابوالحسنخان و بچهها فرستادم. عملهجات مغازههای بزرگ اکثر تعطیل کرده و متصل رو به ازدیاد است. حقیقتا مسئله تعطیل کارگران مسئله غامضی شده و زندگانی را دارد مختل میکند. نبودن زغال هم خیلی اسباب نگرانی و کلیه حوایج زندگانی سخت شده و اوضاع تعریف ندارد.
منبع: یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی، به کوشش محمدافشین وفایی و پژمان فیروزبخش، تهران: سخن، چاپ هفتم، ۱۳۹۸، صص ۲۵۸ و ۲۵۹.